نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 377
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 121
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 181
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 450
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
Pulpit rock Pulpit rock
منبع : http://roz2pix.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 26 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
سلام امروز يه عكس قشنگ از آقاي سونگ ايل گوك براتون گذاشتم اميدوارم خوشتون بياد فقط نظر يادتون نره :



:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا

نظر...نظر...نظر...نظر...نظر...نظر...بدهيد



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
جومونگ و افرادش در حال صحبت کردن براي به وجود اوردن کشور جديدي به نام گوگوريو هستن که فرماندار يکي از شهر هاي بويو مياد و ميگه ما اومديم اينجا تا از اين به بعد به شما ملحق بشيم چون ريشه ي اصلي اون شهر و ما به جوسون تعلق داره جومونگ هم از اونا استقبال ميکنه


سايونگ ميره پيش يونتابال و ميگه جومونگ و ارتش دامول از يه نژاد ديگه هستن ما نبايد بزاريم کسي که ربطي به جولبون نداره پادشاه گشور گوگوريو بشه

IRNON.com

و بعد هم ميره پيش ماري و جاسا و به دستور جومونگ تحقيق ميکن تا ببيننن بايد چه قوانيني رو براي گوگوريو وضع کنن که ماگاک وارد ميشه و سايونگ هم به ناچار مجبور ميشه بره بيرون و ماگاک ميگه تازگي ها سران قبايل خيلي دور هم جمع ميشن ولي نمیدونم ميخوان چي کار کنن که ماري ميگه برو و تحقيق کن ببين چرا اين همه با هم ملاقات ميکنن


اگه يادتون باشه سولان به يکي از پزشک ها گفته بود که سم قاطي غذاي امپراطورکن و به اون بده اون دکتر داروي امپراطور رو مياره و محافظ امپراطور هم يه قاشق مسي داخل اون ميکنه تا اگه سم داخلش باشه مشخص بشه ولي چيزي پيدا نميشه و امپراطور اون دارو رو ميخوره..
 و بعد هم ميره پيش پزشک سلطنتي و ميگه سمي هم وجود داره که قاشق مسي نشه اون رو فهميد پزشک هم جواب ميده فقط يه سم هست اونم در هان فقط پيدا ميشه


ماگاک هم که براي تحقيق رفته بود متوجه ميشه که عمه سوسانو با سونگ يانگ و بقيه رييس ها به طور پنهان ملاقات داره و بعد هم مياد پشت در و ميبينه که عمه سوسانو و سايونگ دارن با بقيه در مورد پادشاهي گوگوريو صحبت ميکنن که پسر عمه سوسانو هم ميفهمه يکي گوش وايساده ودنبالش هم ميکنه ولي نميتونه اون رو بگيره

و بعد هم مياد جريان رو به همه ميگه


ماري و جاسا هم ميرن پيش جومونگ و مگن حالا که دم ساختن کشور گوگوريو شده اونا مشتاق قدرت شدن ما بايد اونا رو از بين ببريم جومونگ هم با شنيدن اين حرف ها عصباني ميشه و ميگه فرقي نميکنه که پادشاه بشه ما براي هدفمون جنگيديم و به اينجا رسيديم نه براي قدرت


سونگ جو قضيه ريختن سم در غذاي امپراطور رو به وزير اعظم ميگه اونم ميره پيش تسو و ميگه تو غذاي امپراطور سم ريخته شده سمي که فقط در هان وجود داره حالا فکر مکنيد کي پشت  اين قضيه باشه


تسو هم پزشکي رو که از سولان دستگير ميکنه رو جوي چشماي سلان ميکشه و ميگه من ميدونم کار تو بوده اگه يه بار ديگه اين کارا رو بکني ميکشمت

سونگ يانگ و عمه سوسانو وبقيه سران قبايلهم دارن در مورد اين حرف ميزنن که تاج و تخت مال سوسانو هست و اگر جومونگ پادشاه بشه به ما هيچي نميرسه پس بايد سوسانو رو پادشاه کنيم که يکدفعه سوسانو وارد ميشه و ميگه ديگه نبينم کسي از اين حرفا بزنه

 و بعد هم عمه سوسانو و سايونگ و بقيه ميان بيرون و ميگن ما بايد هر طوريکه شده سوسانو روپادشاه کنيم جومونگ لياقت پاداهي رو نداره که اويي داد ميزنه  کي لياقت نداره ؟ اگه جومونگ نبود که شما هنوز تحت سلطه ي هان و بويو بوديد و به اين ترتيب يکي حزب جومونگ ميگه يخحرفي ميزنه و حزب سوسانو هم يه حرف و دعواشون ميشه و کار به جايي ميرسه که شمشيرهاشون رو ميشکشن بيرون
که جومونگ مياد و ميگه خوبه ادامه بديد و همديگه رو بکشين که اونا از جومونگ معذرت خواهي ميکنن جومونگ هم ميگه همه رو براي يه جلسه احضار کن

و توي جلسه به همه ميگه من نميخوام شاه بشم و از اين ه بعد فقط به عنوان يه خدمتکار براي گوگوريو تلاش ميکنم و بعد هم جلسه رو ترک ميکنه

ماري و جاسا ميرن پيش يونتابال و اونم بهشون ميگه شما که ميدونيد قبلا اونا چه احاسي نسبت به هم داشتن پس حالا که اونا تخت رو هي به هم واگذار ميکنن بهتره کاري کنيم که اون دوتا با هم ازدواج کنن وجومونگ شاه بشه وسوسانو ملکه - جاسا و ماري هم نظر رو قبول ميکنن

ماري ميره پشت در اتاق جومونگ و ميگه متونم بيام داخل وليجومونگ اجازه نميده براي همين با جاسا ميرن پيش موپالمو و جريان رو براش ميگن و ازش ميخوان که اون بره پيش جومونگ و اين پيشنهاد رو مطرح کنه


اين طرفهم يونتابال ميره پيش سوسانو وميگه تنها راه حل اين مشکل اينه که با جومونگ ازدواج کني شما همکه به هم علاقع داريد پس بهتره خواسته ي منو قبول کني که سوسانو هم مات و مبهوت فقط نگاه ميکنه

قسمت 73 جومونگ - IRNON.com

اون طرف موپالمو هم مياد پيش جومونگ - جومونگ براش شراب ميريزه موپالمو هم ميگه حالاکه يسويا کنارت نسيت به يه نفر احتياج داري که هميشه با تو باشه و اون کسي نميتونه باشه جر وسانو جومونگ هم جواب ميده تو هنوز شراب نخورده مس شدي داري چي ميگي ؟ که موپالموميگه فقط اين دليل وجود نداره دليل مهم ترش اينه که اگه ميخواي کشور گوگوريو رو به وجود بياري و اتحاد بين همه باشه مجبوريکه با سوسانو ازدواج کني

جومونگ هم صبح که ميشه با اسب ميتازونه لب دريا و اونجا حسابي فکراشو ميکنه و برميگرده قصر و مبيبينه که سوسانو ايستاده و داره فکر ميکنه

 


جومونگ ميره کنار سوسانو وعاشقانه مگه با من ازدواج ميکني؟ سوسانو هم بعد از کلي نگاه کردن به جومونگ بله رو ميگه


از قرار بد هم سويا که از هيون تو خارج شده بود وارد جو.لبون ميشه و مياد دم دروازه قصر و وقتي ميبينه مردم دارن خوشحالي ميکنن و شهر خيلي شلوغه از يکي از مردم ميپرسه چه خبره اونم جواب ميده عروسي جومونگ و سوسانو هست سويا هم اشک از چشماش جاري ميشه ولي بازم همراه با مردم وارد قصر ميشه


مراسم شروع ميشه و جومونگ و سوسانو وارد ميشن و بعد از کمي راه رفتن جلوي خدا زانو ميزنن و بعد هم با هم شراب ميخورن و 
  سويا هم همه ي اين صحنه ها رو ميبينه و هي به يوري نگاه ميکنه و گريه ميکنه ودراخر هم از مياد جمعت خارج ميشه و به بيرون قصر ميره

- که جومونگ و سوسانو  در مقابل همه سوگند ميخورن که تا اخرين لحظه ي عمرشون با هم باشنن و مردم هم بر دوتاشون درود ميفرستن و شادي ميکنن ...

نظربدهيد...نظربدهيد...نظربدهيد:



:: بازدید از این مطلب : 279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
سلام ببخشيد من تا يك شنبه نميتونم آپ كنم منتظرم بمونين .

 

( پيوند اين دو گل نو شكفته جومونگ و سوسانو بر

تمامي دوستداران اين سريال مبارك باد )

 



:: بازدید از این مطلب : 118
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
اويي که الان ديگه فهميده که قاچاق چي که دراوکجه بوده پشت قضيه حمله به شاهزاده بي ريو و افرادشون بوده ميريزن خونه اش و دستگيرش ميکنن




يوري و دوستاش هم وقتي اين صحنه رو ميبينن ميرن پيش مادرشون و ميگن ما تا حالا پيش يه قاچاق چي کار ميکرديم و ازتون معذرت ميخوايم که بهتون نگفتيم ولي الان اون رو دستگير کردن و ما هم چاره اي نداريم جز اينکه از اينجا فرار کنيم


IRNON.com


رييس قاچاق چي ها رو افراد جومونگ به سختي مجازات ميکنن تا ازش حرف بکشن

 

ه دستور جومونگ اويي و افرادش به همون دهکده اي که سويا رو اويي دراونجا ديده ميرن و همه ي خونه هاي اونجا رو ميگردن ولي پيداشون نميکنن و ميفهمن که اونا اينجا رو ترک کردن


اويي پيش جومونگ برميگرده و ميگه من ا شاه اوکجه هم صحبت کردم اون هم گفت براي من افتخاره که با گوگوريو متحد بشم و بعد هم به جومونگ کيگه راستي من دنبال سويا ويوري هم گشتم ولي نتونستم اونا رو پيدا کنم که جومونگ هم جواب ميده اشکالي نداه تو سعي خودت رو کردي


و وقتي هم اويي ميره بيرون جومونگ لنگه کفش يوري رو برميداره و شروع به گريه کردن ميکنه

ماجين مياد پيش يونگ پو و ميگه نقشه مون خراب شد چون نه تنها گوگوريو به بويو حمله نکرد تازه رييس قاچاق چي ها رو هم دستگير کردن اونم زير شکنجه اعتراف کرده که اون سربازايي که بهش حمله کردن سربازاي اوکجه بودن که يونگ پو هم اعصابش خرد ميشه و بعد ميپرسه ما و که لو نداده که ماجين ميگه فکر نکنم چون حتي اون هم درست ما رو نميشناسه

ماهوانگ و يونگ پو هم راه ميافتن ميرن بويو و به تسو ميگن که گوگوريو روز به روز داره کشور گشايي ميکنه و اگه همينطوري پيش بره نه تنها هان رو ميگيره تهديدي هم براي بويو شماست چرا نبايد دوباره هان و بويو با هم متحد بشن و گوگوريو رو از بين ببرن که تسو جواب ميده جومونگ هيچ وقت به بويو حمله نميکنه چون مردم اينجا رو دوست داره و ان هم که گوگوريو داره پيشرفت ميکنه مشک ما نيست مشکل شماست حالا هم از اينجا بريد بيرون

بعد از اينکه يونگ پو و ماهوانگ بويو رو ترک ميکنن امپراطور همه رو جمع ميکنه و اعلام ميکنه که از اين لحظه به بعد تسو شاه بويو هست و براي شاه شدن اون هم يه جشن و مراشم باشکوه اماده کنيد

IRNON.com

دايي تسو هم مياد پيش ملکه و خبر رو بهش ميده و ملکه هم به ارزئي ديرينه ي خودش دست پيدا ميکنه

IRNON.com

و اين خبر رو به گوش جومونگ هم ميرسونن


و اون هم همه ي وزرا رو جمع ميکنه و ميگه من تصميم گرفتم خودم به عنوان فرستاده ي گوگوريو در جشن پادشاهي تسو شرکت کنم که جاسا و سوسانو و موپالمو و خلاصه همخه مخالفت ميکنن و ميگن شايد اونا به شما وقتي به اونجا رفتيد اسيب برسوننکه جومونگ ميگه من خودم اين چيزا رو ميفهمم پس لازم نيست تو اين کار دخالت کنيد بنابراين همه ناچار اين قضيه رو ميپذيرن

IRNON.com

يوري و مادرش و دوستاش هم که در راه رفتن به بويو هستن وسط جنگل فعلا توقف کردن که يوري ميره پيش مادرش و ميگه من نميخواستم با اين حال و روز شما چنين سفريرو بهتون تحميل کنم ولي چاره ي ديگه اي نبود و بعد هم از مادرش يکدفعه ميپرسته مامان ميشه يکم در مورد پدرم حرف بزني من دوست دارم بدونم که اون کي بوده که سويا ميگه فعلا نميتونم چيزي بهت بگم بايد صبر کني

IRNON.com

وزرا هم دور هم جمع شدن و دارن  در مورد تدارکات جشن صحبت ميکنن که وزير خارجه ميگه من براي همه ملت ها ي نزديک بويو دعوت نامه فرستادم فکر ميکنيد براي گوگوريو هم بايد دعوت نامه بفرستم که وزير اعظم ميگه وقتي اونا نميا چرا خودمون رو کوچک کنيم


IRNON.com

محافظ سولان مياد پيشش و ميگه بانو ماورينگ و اطرافيانش ميخوان شما رو ببينن که سولان ميگه با من چيکار دارن که محافظش ميگه معلومه ديگه تو داري ملکه ميشي اونا هم اومدن پاچه خواري

IRNON.com

يوري و دوستاش دارن تو بويو ميگردن و به اين فکر ميکنن که از اين به بعد ديگه بايد دور کاراي خلاف رو خط بکن که چشمشون به يه پارچه روي ديوار ميافته که روش نوشته به خاطر جشن پادشاهي عاليجناب تسو مسابقه شمشير زني گذاشته شده که هر کي در اون برنده بشه از دست شاه يه هديه ميگيره که دوستاي يوري هم بهش ميگن اين کار خودته

فرستاده ها ي ملت هاي مختلف ه بويو مان و وزير اعظم هم از همشون استقبال ميکنه که يکي از سربازا مياد پيشش و ميگه فرستاده اي هم داره از گوگوريو به اينجا مياد

IRNON.com

جومونگ و افرادش هم در شهر دارن به سمت قلعه بويو ميان و يوري هم که ميان جمعيت هست حسابي به جومونگ نگاه ميکنه و جومونگ هم به اون ..



:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
جومونگ و افرادش دم دروازه بويو توسط نارو و افرادش خلع سلاح ميشن و بعد وارد قصر ميشن و تسو هم به استقبال اونا مياد

ملکه هم وقتي باخبر ميشه که جچومونگ اينجاست تصميم ميگيره بره پيش تسو و باهاش حرف بزنه که يکدفعه حالش بد ميشه و ميفته زمين



جومونگ ميره پيش امپراطور و امپراطور هم بهش ميگه مگه عقلت رو از دست دادي که پا شدي اومدي اينجا تسو ممکنه تو رو بکشه که جومونگ جواب ميده من اينجام تا براي اتحاد گوگوريو و بويو پيشنهاد به تسو بدم چون از دشمني بويو و گوگوريو فقط هان داره سود ميبره . امپراطور هم ميگه من که ديگه شاه نيستم پس بايد هر چي ميخواي بگي رو به تسو بگي




تسو با وزرا يه جلسه ميذاره و در اون جلسه وزير خارجه ميگه فرستاده ي هان هم به زودي ميرسه اگه اونا جوموگ رو انجا ببينن ديگه واقعا ما دشمن اونها حساب ميشيم که وزير اعظم ميگه فعلا گوگوريو براي بويو يشتر سود داره پس ايد با اونا متحد بشيم و درحال بحث کردن در مورد اين چيزا هستن که نارو مياد و ميگه ملکه به شدت حالش بده



تسو هم ميره ملاقات مادرش . سولان هم وقتي جومونگ رودر قصر ميبينه ميگه ممکنه تسو بخواد با اون متحد بشه ولي بازم اون پدر منو کشته پس بايد اماده بشيم تا سر فرصت جومونگ رو بکشيم !! ...





يوري ميره و براي مسابقات شمشير زني ثبت نام ميکنه که يکدفعه شاهزاده بي ريواز راه ميرسته يوري هم که قبلا يه درگيري مختصري با اون داشته تند از اونجا دور ميشه



خبر شرکت کردن شاهزاده بي ريو در مسابقات شمشير زني رو نارو به تسو ميده اون هم مگه يکي از حرفه اي ترين محافظاي گارد سلطنتي رو بذار تا در اين مسابقه شرکن کنه اخه هر طوري هست نبايد بزاريم پسر جومونگ در اين مسابقه ها برنده بشه



ماجين خبر حضور جومونگ در جشن بويو رو به يونگ پو ميده اونم تند ميره سر راهه ماهوانگ رو ميگيره و ميگه شما نبايد به اونجا بريد چون تسو به احتمال زياد ميخواد با جومونگ متحد بشه که ماهوانگ جواب ميده اگه اونا با هم متحد بشن هم با زم من ترسي ندارم چون ارتش ما درحالت اماده باشه ...


ماهوانگ مياد بويو و ميره پيش تسو و ميگه شنيدم جومونگ اينجاست حواست رو جمع کن که اگه با گوگوريو متحد بشي هان هر دوتون رو نابود ميکنه



يوري هم در حال مبارزه با يکي از رقيباش در گروه خودش است که شاهزاده بي ريو هم داره اونو تماشا ميکنه . يوري مسابقه رو ميبره و بي ريو مياد جلو و ميگه منو که شناختي ؟ خواهش ميکنمتا دور اخر دووم بيار چون اونجا ميتونم باهات تسويه حساب کنم

يوري و بي ريو همه ي رقيباي خودشون رو شکست ميدن و هر دو به دور نهايي ميرسن

يکي از محافظا هم مياد پيش نارو ميگه بدبخت شديم چون محافظ سلطنتي ما نتونست به مرحله نهايي برسه ولي جاي نگراني نيست چون يکي از دو نفري که به دور نهايي رسيده اسمش سان چانگه هست و اهل بويو

يوري هم ميره پيش مادرش و ميگه من بايد مقابل همه ي اعضاي سلطنتي با شاهزاده بي ريو از گوگوريو مبارزه کنم . س.يا هم با شنيدن اين خبر دلش ميلرزه چون بلاخره اين دوتا برادر هستن




صبح سر ميرسه و گوگوا تسو رو احضار ميکنه و ميگه من بعد از اين مراسم ميخوام قصر رو ترک کنم و بقيه عمرم رو در ميان مردو و در شهر هاي ديگه زندگي کنم تسو هم اول مخالفت ميکنه ولي بعد قبول ميکنه





مراسم شروع ميشه  و اول ازهمه تسو همراه با سولان مياد وتاج گذاري ميکنهو بعد ازاون همه جمع ميشن و منتظر انجام مسابقه نهايي ميشن



مسابقه شروع ميشه و تسو دوست داره که يکي از اهالي بويو يعني يوري برنده بشه و جومونگ هم دوست داره پسرش جلوي اين جمعيت ضايع نشه
وسط مسابقه سويا يي که براي تشويق يوري اومده چشمش به جومونگ ميفته و گريش ميفته و جومونگ هم ناگهان اونو درميان جمعيت ميبينه و به اويي و موگول دستور ميده برن و پيداش کنن و لي سويا خودشون در ميان جمعيت پنهان ميکنه



و در اخر يوري  با همون سبک خاصي که داره بي ريو رو به زمين ميزنه و مبارزه رو ميبره تسو هم کلي خوشحال ميشه و ميزنه زير خنده




بي ريو هم بعد از مسابقه مياد پيش جومونگ و ازش عذر خواهي ميکنه و اون طرف تسو هم يوري رو دعوت ميکنه و با هم يه صفايي ميکنن و در اخر هم تسو دستور ميده يوري رو جزو اعضاي گارد سلطنتي کنن





ماهوانگ هم داره در مورد مشکل به وجود ا.ومدن احتمالي اتحاد بين گوگوريو و بويو صحبت ميکنه که يونگ پو ميگه الان جومونگ و افرادش هيچ سلاحي ندارن ما بايد با کشتن جومونگ خودمون از شر اين مشکلات خلاص کنيم



جومونگ ميره پيش تسو و پيشنهادش رو براي متحد شدن با بويو مطرح ميکنه اونم ميگه من بايد فکرامو بکنم ؟




شب يوري ميره پيش مادرش و ميگه که من چکاره شدم سويا هم ميگه حالا که تو ميتوني تو قصر رفت و امد کني بايد به قصرزن دوم امپراطور بري و زير يکي از ستونهاي اون يه شمشير شکسته هست که تو بايد پيداش کني ؟




جومونگ هم افرادش رو احضار ميکنه و ميگه حالا که ما در بويو هستيم بهتره يه سري هم به کوهستان چان مو بزنيم چون من پدرم اونجاست

صبح ميشه و جومونگ و افرادش قصر رو ترک ميکنن و به طرف کوهستان چان مو ميرن نارو هم سانگ چان { همون يوري خودمون } روميفرسته دنبالشون تا ببينه اونا ميخوان چيکار کنن !؟

جومونگ و يارانش به کوهستا چان مو ميرسن و جومونگ اونجا همنطور قدم ميزنه و به ياد همه ي خاطراتش با پدرش هموسو ميفته و گريه مکنه يوري هم داره اون رو از پشت سر از مياد علف ها تماشا ميکنه که اويي از پشت سر شمشير رو ميذاره بيخ گلوش و اونو ميبره پيش جومونگ



افرادش جومونگ هم از اون سوال جواب مکنن که تو رو تسو فرستاده و تسو ميخواد فرمانده جومونگ رو بکشه ؟ ولي يوري هيچي نميگه و جومونگ هم به اون نگاه ميکنه و ميگه ميتوني از اينجا بري



يوري وقتي داره برميگرده سر راه ميبينه يه عده سرباز دارن از ميان جنگل به طرف کوهستان چان مو ميرن براي همين يوري برميگردهکه بهشون اطلاع بده ولي جومونگ و افرادش اونجا رو ترک کردن و در راه برگشتن به قصر بويو هستن که سربازا بهشون حمله ميکنن

و در بين جنگ يوري هم اونا رو پيدا ميکنه و بهشون ملحق ميشه و شروع به کشتن راهزنها ميکنه  که در حين جنگيدن يوري و جومونگ به هم تکيه ميدن و ...

نظر...نظر...نظر...نظر...نظر...نظر بدين



:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
جومونگ و افرادش در حال درگيري با راهزنها هستن که چند تا از راهزنها بيرو رو زخمي ميکنن و ميخوان اونو بکشن که يوري اونو نجات ميده و بعد هم راهزنها فرار ميکنن و دوتا از اون ها رو هم افراد جومونگ ميگيرن

Jumongv.Blogfa.com

و بهشون ميگن شما رو کي فرستادهاونا هم هيچي نميگن ب اويي هم وقتي ميبينه اونا چيزي نگفتن يقه يوري رو ميگيره و ميگه همش زير سرتو يا بايد حرف بزني يا تو رو ميکشم و ميخواد يوري رو هم بکشه که جومونگ ميگه ولش کن بره اون به ما کمک کرده من بهش اطمينان دارم و بعد هم يوري اونجا رو ترک ميکنه و جومونگ و افرادش هم راه ميافتن بيان قلعه بويو تا ببينن اين کار خودشون بوده يا نه !!؟؟

Jumongv.Blogfa.com

امپراطور هم که ميخواد قصر رو براي هميشه ترک کنه مياد پيش ملکه . ملکه هم به اون ميگه تو خيلي مريضي بهتره فعلا اينجا رو ترک نکني که گوموا جواب ميده من تو اين سالها به همه ي مردم بويو سختي دادم دوست دارم اين چند سال عمرم هم مثل اونا سختي ها رو تحمل کنم که ملکه ميگه چطور تو به فکر مردم بودي ولي تو اين سالها اينقدر منو رنج دادي که امپراطور هم پاسخ ميده من ميخوام به خاطر همه ي بدي هايي که به تو کردم توبه کنم پس منو ببخش
و اينجاست که ديگه اشک تو چشم هر دوتاشون جمع ميشه و امپراطور دست ملکه رو ميگيره و براي اولين بار يه نگاه عاشقانه از ته دلشون بهم ميکنن

Jumongv.Blogfa.com

امپراطور مياد بيرون و در حضور همه ي وزرا و تسو ويونگ پو سوار کالسکه ميشه و قصر بويو رو ترک ميکنه

يوري هم تو بازار نشسته و داره به جومونگ و مهربوني هاش نست به خودش فکر ميکنه که مادرش مياد و ميگه تو اينجا چيکار ميکني و بعد هم توي بازار شروع به قدم زدن ميکنن و سويا ميپرسه اون شمشير شکسته رو پيدا کردي يوري هم ميگه هنوز نه ! ولي به زودي پيداش ميکنم

Jumongv.Blogfa.com

سولان هم ميره پيش تسو و ميگه تو نبايد با جومونگ متحد بشي من ميخوام انتقام پدرمو ازش بگشيرم که تسو عصباني ميشهو داد ميزنه فعلا بويو مهمتر از پدر جناب عالي هست پس برو بيرون !

Jumongv.Blogfa.com

يونگ پو هم که افرادش رو فرستاده بوده تا جومونگ رو بکشن وسط قصر وايساده و داره فکر ميکنه که تا حالا کشتنش يا نه که جومونگ و يارانش پيداشون ميشه  و يونگ پ.و هم حسابي اعصابش خورد ميشه

جومونگ و ماري و جاسا هم ميان پشت اتاق تسو و اون دوتا راهزنها رو هم مياارن تسو هم مياد بيرون و ميگه چي شده که ماري ميگه اينا وسط راه به ما حمله کردن و ميخواستن مارو بکشن شما اينا رو فرستادين که تسو جواب ميده من وقتي اين همه سفير از کشورهاي مختلف اومدن چطور جرات ميکنم چنين کاري بکنم که جاسا ميگه خيلي خب پس بايد خودتون بفهميد اين کار کي بوده مگرنه گوگوريو و بويو بايد با هم بجنگن و بعد هم از اونجا ميرن و تسو هم دستور ميده اونا رو شکنجه کنن تا بگن از طرف کي اومدن

Jumongv.Blogfa.com

يونگ پو هم ميره پيش ماهوانگ و ماهوانگ هم ميگه بدبخت شديم اگه اونا بفهمن کار ما بوده چي کار کنيم که يونگ پو ميگه اونا هيچ وقت نميفهمن تازه ما خيلي هم ضرر نکرديم چون ديگه گوگوريو حاضر نيست با بويو هم پيمان بشه

Jumongv.Blogfa.com

نارو و افرادش هم دارن به سختي اون دزدا رو شکنجه ميکنن تا ازشون حرق بکشن موگول هم هنگام انجان اين شکنجه ها اونا رو ميبينه

Jumongv.Blogfa.com

و ميره پيش جومونگ و بقيه و ميگه با اين شکنجه هايي که نارو داره رو اونا انجام ميده بعيده اين کار بويو باشه که ماري ميگه درسته ولي بلاخره يکي خواسته جومونگ رو بکشه يا نه پس ما بهتره برگرديم گوگوريو که جومو.نگ ميگه اگه اين کار بويو نيست پس کار کسي هست که دوست نداره گوگوريو و بويو با هم پيمان ببندن پس ما نبايد بزاريم اونا بخواسته شون برسن

Jumongv.Blogfa.com

شاهزاده بيروا هم که زخمي شده بود به گوگوريو برميگرده و سوسانو هم ازش ميپرسه چي شده عاليجناب جومونگ حالش خوبه که اون ميگه پدر حالش خوبه فقط من يه زخم  کوچولو برداشتم

Jumongv.Blogfa.com

سوسانو هم همه ي وزرا رو جمع ميکنه و ميگه حالا که ما فهميديم به جومونگ حمله شده بايد ارتش ايرون رو در مرز بويو مستقر کنيم تا مبادا مشکل ديگه اي به وجود بياد

Jumongv.Blogfa.com

 
تسو هم وزیر اعظم رو احضار میکنه و میگه حالا باید چی کار کنیم ما کهن یدونیم کار کی بوده !  که وزير اعظم ميگه تنها کسي که ميتونه اين کارو کرده باشه هان هست چون دوست نداره ما با گوگوريو پيمان ببنديم پس بهتره اون دوتا رو بکشيم و به جومونگ بگيم هان پشت اين قضيه بوده و بعد هم با گوگوريو هم پيمان بشيم

Jumongv.Blogfa.com

تسو و وزیر اعظم هم بعد از اين که اونا رو ميکشن ميرن پيش جومونگ و افرادش و ميگن هان پشت اين قضيه بوده و از اين به بعد ما ديگه با هان تجارت نميکنيم  و با شما هم پيمان ميبنديم جومونگ هم ميگه کار درست رو کردي ما تازه براي شما غذا و دارو هم ميفرستيم و شيوه نيم سوز کردن اهن رو به شما اموزش ميديم و بعد هم جومونگ و افرادش بويو رو به مقصد گوگوريو ترک ميکنن

Jumongv.Blogfa.com


يوري همين طور که داره در قصر قدمن ميزنه ماورينگ رو ميبينه و ميورينگ هم جلوشو ميگيره و ميگه اسمت چيه يوري هم جواب ميده سانگ چان و بعد هم ميره

Jumongv.Blogfa.com 


يوري شب که ميشه يواشکي به قصر بانو يوها ميره و از زير ستون اونجا اون شمشير شکسته رو پيدا ميکنه

Jumongv.Blogfa.com

و ميبره پيش مادرش اون هم ميگه حالاکه اينو پيدا کردي بايد حقيقت رو بهت بگم پدر تو پادشاه کشور گوگوريو است !!؟!؟؟! اين شمشي رو هم بردار و برو گوگکوريو پيش پدرت جومونگ
يوري هم تا اينا رو ميشنوه از تعجب شاخ درمياره و بعد هم عصبي ميشه و ميگه اگه پدر من پادشاه جومونگه پس چرا ما اين همه سال تو فقر زندگي کرديم چرا تو اينقدر حقارت و بدبختي رو تحمل کردي اون چرا ما رو ترک کرده
!! من نميتونم باور کنم اون پدر منه و بعد هم پا ميشه و ميره بيرون

Jumongv.Blogfa.com

ماهوانگ و افرادش هم ميريزن تو اتاق يونگ پو و ماهوانگ ميگه بويو با گوگوريو پيما بست همش هم تخسير تو خنگه حالا بهت ميگم و بعد هم اونو دستگير ميکنه و ميره

Jumongv.Blogfa.com

امپراطور هم در راهش ميگه به سمت کوهستان چان مو و ميره اونجا و وايميسه روي يه صخره و شروع ميکنه با روح هموسو حرف زدن و ميگه : هموسو برادرماينجا يي رو که جلوي چشماي منه ميبيني همون جايي هست که منو تو سالين درازميخواستيم اونواز هان پس بگيريم .و کشور اجداد قبلي مون رو درست کنيم جومونگ الان اين کارو کرده و من ازت معذرت ميخوام که در اين راه به جاي کمک به جومونگ اونو ميخواستم متوفق کنم .
و بعد هم به ياد يوها و لحظه اي که اونو کشت ميافته و به حال هردوشون حسابي گريه ميکنه

Jumongv.Blogfa.com

ماورينگ نارو رو احضار ميکنه و ميگه فردي به نام سانگ چان ميشناسي که نارو جواب ميدي اون جزو گارد سلطنتي که ماورينگ ميگه صورت اون پر از نوره اون در اينده به تسو صدمه ي بزرگي ميزنه
نارو هم تا اينا رو ميشنوه ميره دنبال يوري ولي اونو پيدا نيميکنه و دستور ميده برن خونشون رو بگردن و پيداش کنن

Jumongv.Blogfa.com

يوري هم که ديگه الان تقريبا واقعیت اين که جومونگ پدرش هست رو قبول کرده از مادرش خداحافظش ميکنه و ميره به سمت گوگوريو


Jumongv.Blogfa.com

يوري و دوستاش ميان دم دروازه گوگوريو و يوري ميگه من اومدم پادشاه جومونگ رو ببينم که سربازا ميگن اخه تو کي هستي که بخواي جومونگ ببيني که موپالمو مياد و ميگه اين کيه اونام ميگن ميخواد جومونگ رو ببينه . يوري هم براي اينکه بزارن  بره تو شمشير شکسته رو نشون موپالمو ميده

Jumongv.Blogfa.com

 و موپالمو هعم اونا مياره پيش جومونگ و ميگه يه پسر اينو گفت بدم به شما
جومونگ هم تا شمشير رو ميبينه کلي تعجب ميکنه و هول ميشه و ميگه اون پسر رو بيار پيش من

Jumongv.Blogfa.com

هيوپ بو هم ميرهتا يوري رو بياره پيش جومونگ . جومونگ هم که داره از استرس مترکه اون لنگه کفش رو هم مياره ميزاره رو ميز و همش به اين فکر ميکنه که واقعا يوري رو تونسته پيدا کنه يا نه

Jumongv.Blogfa.com

که يوري مياد تو و جومونگ ازش ميپرسه خب اسمت چيه که اونم جواب ميده اسم من يوري هست جومونگ و هيوپ بو هم با شنيدن اين حرف دارن شاخ درميارن که جومونگ ادامه ميده و ميگه اسم مادرت چيه که يوري جواب ميده اسم مادرم هم سويا هست
و اينجاست که جومونگ مطمئن ميشه اين همون پسر خودشه و از جاش در حالي اشک تو چشماشه بلند ميشه و يوري ازش سوال ميکنه تو پدر من هستي ؟ جومونگ هم جواب ميده اره پدر تو منم که يوري ميگه پس چرا اين همه سال به فکر ما نبودي چرا گذاشتي من و مادرم سختي بکشيم و من دئر فقر و گرسنگي بزرگ بشم و جومونگ هم همينطور داره اشک ميريزه و به يوري نگاه ميکنه که ...

Jumongv.Blogfa.com

  نظر يادتون نره





:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
يوري هنوز داره به حرفاش ادامهميدهو ميگه بايد هر طور شده به من بگي چرا ما رو ترک کردي ؟؟ جومونگ هم همنوطر فقط داره گريه ميکنه و خشکش زده که هيوپ بو که در حال گريه کردن ميگه تو فکر کردي عاليجناب شما رو ترک کردن اون فکر ميکرد شما دوتا مردد و تا همين امروز هم هميشه با درد از دست دادن شما زندگي ميکرده و بعد هم لنگه کف رو مياره و ميگه جومونگ هر روز اين لنگه کفش رو دستش ميگرفته و به حال خودش که انقدر بد شانس بوده که نتوسنته يکدفعه هم بچش رو.ببينه گريه ميکرده و يوري هم با شنيدن اين حرفا گريش ميگيره و در کل سکانس خيلي خيلي احساسي ميشه جومونگ هم اويي و موگول رو احضار ميکنه و اول همه ي داستان رو براشون ميگه و بعد هم و ميگه ما بايد بريم و يه سويا رو هم پيدا کنيم و به اینجا بياريم و همون امشب جومونگ و افرادش همراه با يوري به طرف بويو ميرن هيوپ بو و ماري و جاسا و ماگاک هم دور هم جمع شدن و دارن در مورد اين بحث ميکنن که چرا گذاشتين عاليجناب به بويو برن که جاسا ميگه ان که يه سويا و يوري زنده هستن خيلي خوبه ولي مال تا الان سوانو رو به عنوان ملکه قبول داشتيم اما با اومدن يه سويا بايد چي کا رکنيم تازه ممکنه بين شاهزاده ها دعوا به وجود بياد ... و همه با شنيدن اين حرفا تو فکر فر ميرن سوسانو هم هيوپ بو رو احضار ميکنه و ميگه شنيدم پادشاه نيستن کجه رفتن ؟ هيوپ بو هم اولش مگه نميدونم ولي بعدش ميگه ايشون رفتن تا بانو يه سويا رو هم به اينجا بيارن چون ما فهمديم که يوري و يه سويا دوتاشون زندن تو بويو هم يه جلسه گذاشته شده و در اون وزير اعظم ميگه ما نبايد بزاريم اونقدرهام روابطمون با هان بد بشه من به اونجا ميرم و و يونگ پو رو هم ازاد ميکنم و با اونا مذاکره ميکنم سويا و مادر دوستاي يوري هم وقتي ميبينن سربازا دارن دنبال يوري ميگردن اونجا رو ترک ميکنن و وسط اه يه سويا هم خون بالا مياره و حالش خيلي بد ميشه جومونگ و يوري هم به بويو ميان و يوري ميگه شما نيان من ميرم مادرم رو يواشکي از خونه ميارم بيرون ولي وقتي يوري اونجا ميرسه ميبينه مادرش يه نامه براش گذاشته و نامه رو برمداره و مياد بيرون که بره پيش جومونگ که نارو و افرادش جلوش رو ميگيرن و ميگن اين همه وقت کدوم گوري بودي ؟ .و يوري رو دستگير ميکنن و ميبرن به طرف قصر که وسط راه موگول و اويي اونا رو نجات ميدن و همراه جومونگ راه ميافتن ميرن همونجايي که يه سويا تو نامه نوشته بود اون طرف سولان هم که ديگه الان ملکه شده ميره پيش ماورينگ و ميگه من ازت ميخوام که جومونگ رو نفرين کني ماورينگ هم علي رغم ميلش ميگه باشه اينکارو ميکنم جومونگ و يوري ميرن دم غار و اينجا جومونگ يه سويا رو ميبينه که بي حال افتاده وسط غار و ميره اونو ميگيره تو بغلش و شروع ميکنه به گريه کردنمو هي ميگه منو ببخش { اين صحنه يکي از احساسي ترين صحنه هاي سريال جومونگ هست که کليپ اون رو هم براتون تا ساعت هايي ديگه ميزارم } يونتابال و سايونگ ميان پيش سوسانو و ميگن شنيديم ه سويا و يوري زندن خب اين خيلي خوبه ولي يک کشور نميتونه دوتا ملکه داشته باشه تازه شاهزاده بيروا و اونجو هم نميتونن بايوري کنار بيان پس بايد ... که ديگه اينجا سوسانو ميگه برين بيرون ديگه نميخوام اين مزخرفاتتون رو بشنوم جومونگ هم يه سويا رو مياره قصر و يه پزشک مياد براي درمان اون اون طرف ماهوانگ همحرفه ای ترین افرادش رو جمع کردهو به اونا میگه هدف ما نابود کردن کارگاه اهن گوگوریو و تمام کارکنان اونجاست . اگر شما این کارو درست انجام بدید گوگوریو از بین میره وزير اعظم هم مياد پيشش و ميگه شما خودتون باعث اين پيمان بويو و گوگوريو شديد ولي اين پيمان الکي هست ما در اصل ميخوايم با شما متحد باشيم و بع دهم ميره پيش يونگ پو ميگه دوست داري از انجا بياي بيرون اون هم ميگه خب اره که وزير اعظم ميگه پس بايد همه ي دارايي ت رو به بويو بدي يونگ پو هم ناچار قبول ميکنه سوسانو هم بيروا و اونجو رو با خودش ميبره بيرون و ميگه همسر و پسر عاليجناب زندن و به قصر برگشتن " اونا مدتها در فقر زندگي کردن پس خواهش ميکنم با هردوشون رفتار خوبي داشته باشين و بعد هم مياد پيش جومونگ و ميگه من همه چي رو ميدونم ولي نميخوادن گران بشيد من برام فرقي نميکنه کي ملکه باشه واز اين حرفا فقط برايمن شما و گوگوريو مهم هستين جومونگ هم از شنيدن اين حرفا به اين پي ميبره که سوسانو قدر ن فداکار هست و بعد هم سوسانو ميره پيش سويا و در حالي که اون بيهوشه شروع ميکنه باهاش حرف زدن که عاليجناب از مريضي شما نگرانن هستن پس باید هر چه زودتر خوب بشين و ... جومونگ مياد پيش دکتر و ميگه حالش چطوره و اون هم ميگه به هوش اومده ولي ديگه فکر نکنم هيچ وقت بهبودي پيدا کنن جومونگ هم تا اينا رو ميشنوه ميره پيش يه سويا و يه سويا هم بهش ميگه من جلوي پيشرفت گوگوريو رو مگيرم و باعث اشوب ميشم خواهش ميکنم بزاريندوباره برم همون جا که بودم که جومونگ ميگه نگان نباش هيچ اتفاقي نميافته يوري ميره پيش موپالمو و ميگهمن دوست دارم اينجا در کارگاه اهن کار کنم موپالمو هم بعد از حرف زدن با جومونگ اجازه اين کارو ميگيره و ميزار وري در اونجا کار کنه شب ميشه و يوري هم مثل بقيه کارکنان ميرن توي خوابگاه کارگاه اهن ميخوابه و اينجاست که افراد ماهوانگ مياد و سربازا رو واشکي ميکشن و بعد کارگاه اهن رو اتش ميزينن و فرار ميکنن و موسونگ و موپالمو هم تازه دارن مياد که بخوابن که ميبينن تمام کارگاه اهن داره در اتيش ميسوزه و موپالمو هم تند ميره پيش جومونگ و ميگه کارگاه اهن رو اتش زدن و همه ي کارکنانش هم مردن واز همه مهمتر اینکه يوري هم در کارگاه بوده و جومونگ هم با شنيدن اين خبر ميخواد سکته کنه که ... لطفا نظر بدهيد

:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا


جومونگ قبل از حمله افسران رو جمع کرد و گفت هان نباید بفهمه ما چطور حمله میکنیم
برای همین حالا که میدونیم جاسوسان اونا کجا مخفی شدند باید اونها رو دستگیر کنیم
بوبونو و موگول به خانه جاسوسان حمله کردند و آنها رو دستگیر کردند
سوسانو هم در گوگوریو در تلاش هست تا هر چی نیاز هست به موقع به سربازها فرستاده بشه
و حتی تجهیزات کافی به سربزان بویو هم فرستادند



جاسوسان هوانگ بهش گفتند که گوگوریو تا یه ماهه دیگه حمله نمیکنه

و برای همین اونا میخوان اول به بویو حمله کنند


خبر حمله به بارگاه تسو میرسه


ترس وزیرا را فرا میگیره ولی تسو آروم هست

دائی تسو میگه اگه کاری نکنیم در عرض 5 روز به اینجا میرسند
تسو هم میگه شلوغش نکنید و بهم گوش بدید
من و جومونگ قبلاً این حمله رو پیش بینی کرده بودیم



برای همین برای این حمله اماده هستیم
به هوک چی هم میگه آماده شو که بریم
تسو میاد به جومونگ ملحق میشه و بهش میگه طبق پیش بینی شما هان به ما حمله کرد
جومونگ هم میگه ما باید از چند جا به اونها حمله کنیم تا به کلی فلجشون کنیم
تسو هم اصرار میکنه که در خط مقدم باشه، جومونگ هم قبول میکنه
........
در مقر فرماندهی هان دارن جشن میگیرن که تونستند گوگوریو رو فریب بدند


و هوانگ هم میگه ما به بویو حمله کردیم تا گوگوریو ضعیف بشه و این رو اونا نمی تونستند پیش بینی کنند
که خبر میرسه شهر گوهیون در دستشون در رفته و دشمن به اونجا حمله کرده
وتازه میفهمند که کلک خوردند و جومونگ احتمالاً جاسوسانشون رو کشته
نیروهاشون در لیودونگ جمع میکنند تا نزارن جومونگ بیشتر پیشروی کنه
.......
در مقر فرماندهی گوگوریو جومونگ دستور جلسه میده
تسو میگه اما تا حالا تونستیم اونها رو بترسونیم ولی در حال حاضر هم نیورهای اونا بیشترند واگه نیروی کمکی هم برسه جنگیدن باهاشون سخت میشه
وزیر بویو هم میگه ما باید گیجشون کنیم


جومونگ میگه درسته
میگه من از وسط با بمب دودزا حمله میکنم
بویو از راست و اویی م اونها رو گیج میکنه


در موقع حمله گوگوریو از تمام سیستم های نوین جنگی استفاده میکنه


از بمب آتش زا گرفته تا منجنیق و غیره
دشمن بد جوری تلفات سنگین میبینه
و برای همین دستور عقب نشینی میده


موگول وقتی میبینه هوانگ داره فرار میکنه با چند تا سرباز دنبال اونها راه میفته
ولی متاسفانه در تله میفته
دشمن نیروی پشتیبانی مستقر کرده بوده و موگول و یارانش رو محاصره میکنند و موگول رومیشکند


جومونگ دیر میرسه
جومونگ و اویی روی جسد نیمه جان موگول میان و خشم سراسر وجود هر دوشون رو گرفته
ولی کاری نمی تونند بکنند
و متاسفانه یکی از بهترین یارانشون رو از دست میدند


........
نیروهای کمکی به هان ملحق میشه
......
سوسانو و یارانش پشتیبانی به مداوای زخمی ها مشغول هستند
ولی جنگ بزرگتر هنوز در راهه

در دشت یودونگ دو نیرو جلوی همدیگه به صف میشکند
جومونگ دستور حمله میده
جنگ سختی بین اونها در میگیره
تسو هر سربازی در جلوش قرار میگیره میکشه
جومونگ و دوستانش همه رو قلع رو قمع میکنند
در اینجا یوری به دردسر میفته و اینجاست که بیریو نجاتش میده
یکی از فرماندهان هوانگ میگه باید فرار کنیم
اونم میگه دیگه جای دیگه ای نداریم
و همه به گروه جنگنده ها ملحق میشند
ماری به جومونگ میگه هوانگ هم اومده

جومونگ میره که اونو به درک واصل کنه ماگوک میاد


و میگه من میرم اونو میکشم، جومونگ میگه من خودم اون نفله میکنم
و میپره به سمتش و اونو به درک واصل میکنه


با دیدن مرگ هوانگ یکی از فرماندهان دستور عقب نشینی میده
توس به نارو میگه نزارید کسی زنده از اینجا بره بیرون
و همه رو قلع و قمع میکنند
تسو از خوشحالی بال درآورده و فریاد خوشحالی سر میده
فکر کنم تا حالا چنین طعم شیرینی از پیروزی تا حالا نچشیده بوده
در جلسه افسران همه راضی هستند
جومونگ میگه که پیروزی امروز رو مدیون اتحاد گوگوریو و بویو هستیم
تسو هممیگه و همچنین مدیون استراتژی زیرکانه شما
جومونگ میگه برای قدردانی از بویو عنائم این جنگ بین گوگوریو و بویو تقسیم میشه
تسو هممیگه ما میتونیم با این غنادم بر مشکل ملیمون غلبه کنیم
و جومونگ میگه برای این پیروزی باید جشن بزرگی بگیریم
و جشن شروع میشه
در جشن یوری از بیریو بخاطر نجات جانش در جنگ تشکر میکنه
بیریو هم میگه تو هم یه بر جون منو نجات داده بودی
بعدش میگه بریم به عالیجناب بخاطر این پیروزی تبریک بگیم
میان و به پدر تبریک میگند
جومونگ هم میگه من به شما افتخار میکنم که د رکنار افسران به خوبی جنگیدید
آفرین
بعدش هم میگه برید و در کنار سربازان این پیروزی رو جشن بگیرید
.........
این تسو آدم بشو نیست
داره به وزیرمیگه ما تا حالا چنین احساسی از پیروزی نداشتم
ولی این پیروزی با کمک جومونگ صورت گرفته
وزیر هم میگه همانطور که جومونگ گفت این بخاطر اتحاد بویو و اونا بوده
میگه این احساس منو نسبت به جومونگ عوض نمیکنه واین تازه اول جنگ منو وجومونگ هست


..........
جومونگ سوسانو رو میبینه و ازش تشکر میکنه
و میگه کارت عالی بود
سوسانو هم میگه این بخاطر عزم راسخ شما بود
شما جولبون رو متحد کردید
شما این جنگ رو بردید
و بعدش هم میگه بریم که بقیه منتظرن تا در جشن شرکت کنید
.............
در برگشت هم یونتابال ، یسویا و بقیه میان به استقبال جومونگ و بهش تبریک میگند


سوسانو در جلسه بین پدرش، سایونگ و ماشورشون میگه میخوام از اینجا به جنوب بریم


سایونگ ناراحت میشه
میگه بخاطر یسویا و یوری هست و جومونگ ازت خواسته
اگر اینطوریه، ما و مردم جولبون ازت حمایت میکنیم
میگه نه من خودم میخوام بریم
به پدرش میگه من به کمکت احتیاج دارم
میخوام بریم اونجا و یه قون جدید تشکیل بدیم
نمی خوام فرزندانم بخاطر سلطنت با هم بجنگند، میریم اونجا و بیریو و اون جو اونجا یه طایفه جدید با تفکرات خودشون میسازند
پدرش هم میگه با اینکه برام سخته یه جایی که تمام عمرم اینجا بودم و تمام زحمتم رو کشیدم تا بناش کنم ترک کنم
ولی باهات میام
.........
سوسانو پسراش رو صدا میکنه و میگه میخوام از اینجا بریم
بیریو میگه میخوای بری جنوب نه؟
میگه آره
میگه جومونگ اینجا رو با جون و دل و با عزم راسخ ساخته
و من از شما میخوام که از اون یاد بگیرید و دنبال رویاهاتون برید و شما هم برای خودتان یه سرزمین بزرگ بسازید
هر دو قبول میکنند که با مادر برند
........
جومونگ رفته به سرزمین جدیدش سر بزنه
در برگشت سایونگ میاد و میگه سوسانو منتظر شما هستند
میره پیش سوسانو
سوسانو براش نوشیدنی میریزه و یاد دوران گذشته میفته
میگه یادش بخیر
یادته موقعی که شاهزاده بویو بودی و بهم گفتی دوستم داری
من فکر کردم زده به سرت
ولی اون دوران بهترین دوران زندگیم بود
جومونگ میگه با اینکه مشکلات زیادی برای رسیدن به هم داشتیم
باور کن برای من هم اون دوران بهترین دوران زندگیم بود

سوسانو میگه خوشحالم که اینو میشنوم

بعدش میگه میخوام از اینجا برم
میخوام مردم جولبون رو بردارم به جنوب برم
میگه برای چی
میگه تا اینجا به شما و گوگوریو خدمت کردم ولی با اجازه شما میخوام به بیریو و اون جو کمک کنم تا به آرزوهاشون برسند
اجازه بدید برم
جومونگ میگه نه نمیشه
میگه الان مشکلی نیست، ولی بزودی با یوری و بیریو و اون جو مشکل پیدا میکنی
میخوام به شما و به بچه ها کمک کنم
و به بیریو و اون جو کمک کنم تا یه سرزمین جدید بسازند
جومونگ بد جوری در دوراهی قرارگرفته
سوسانو هم خیلی ناراحته که میخواد جومونگ رو بزاره و بره

خبر به همه رسیده
همه سعی میکنند تا سوسانو رو منصرف کنند ولی اون میگه مرغ یه پا داره
یسویا میاد به دیدن سوسانو و میگه اگه بخاطر من و یوری میخوای بری
ما میریم
میگه نه نگران نباش
من شنیدم تو قبلاً اینجا اومدی ولی وقتی دیدی ما داریم عروسی میکنیم برای اتحاد گوگوریو گذاشتی رفتی
این برام سخته که تو رو این همه مدت از جومونگ دور کردم
حالا که تو هستی من خیالم راحته
خواهش میکنم در کنار جومونگ بمون وتنهاش نزار
در جلسه وزرا ماری و اویی میگن که نباید بزاریم برن
اونا خیلی وقته درکنار شما هستند
جومونگ هم میگه موافقم، بعدش به یونتابال میگه که اگر بانو نگران درگیری بین شاهزاده ها هستند من این درگیری رو که در بویو بودم تجربه کردم
مطمئن باش نمیزارم چنین اتفاقی بیفته
تشویقش کن بمونه


که سوسانومیاد توو ومیگه من نظرم تغییر نمیکنه
میگه فکر نکنید من دارم از اینجا به کل میرم
من میرم تا به کمک بیریو یه طایفه جدید بسازم و بدین وسیله به بوجود آوردن چوسون قدیم کمک کنم
.......
جومونگ که میبینه سوسانو مرغش یه پا داره و از خر شیطون پایین نمیآد
چاره ای براش نمیمونه
برای همین موپالمو رو صدا میزنه و میگه میدونی وقتی در بویو کسی به من اهمیت نمی داد تو به من اعتماد کردید
تو شیمشیر برام ساختی
و حالا که فکر میکنم میبینم این شمشیرهای تو نبود که منو پیروز کرد
بلکه ایمان تو به من بود که در صحنه های جنگ به من کمک کرد
موپالمو هممیگه سرورم این شما بودید که به من نیرو دادید و منتظر من وایسادید ودر شکستا منو دلگرمی دادید این شما بودید که باعث موفقیت من شدید
میگه میدونی میخوام یه کارت سخت ازت بخوام
ملکه از حرفش برنمیگرده و من میخوام به خواسته اش احترام بزارم
میخوام تو باهاش بری
موپالمو میگه سرورم نمی تونم شما رو ترک کنم
میگه ببین میخوام تو در ساختن طایفه جدید به ملکه کمک کنی
وقتی تو در کنار اون باشی من خیالم راحته
موپالمو که اصرار جومونگ رو میبینه با گریه میگه باشه دستورتونو اطاعت میکنم
بالاخره روز موعود فرامیرسه


همه ناراحت هستند ولی کاری نمی تونند بکنند
سوسانو راهی میشه
و میره تا یه سرزمین جدید تشکیل بده
جومونگ هم تنها میره تا از دور ناظر در شدن سوسانو باشه
............
بله دوستان این هم آخر این داستان
پسران سوسانو هر کودوم یه سرزمین تازه تشکیل دادند
دشمنی تسو و جومونگ ادامه یافت و تسو به دست نوه جومونگ کشته شد



:: بازدید از این مطلب : 1643
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
توجه !!! توجه!!!

سلام به همه شما دوستای گلم

وبلاگ هواداران جومونگ و سوسانو به علت اتمام سریال افسانه جومونگ به وبلاگ امپراطوری بادها با نشانی :

www.mohioll.blogfa.com

انتقال یافت خوشحال میشم به اون وبمم یک سری بزنید

با تشکر :علی



:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و زیبای مرتضی جلیلی و حمید نیک به نام دل من
آهنگ جدید و زیبای مرتضی جلیلی و حمید نیک به نام دل من با دو كیفیت

مرتضی جلیلی

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود  آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب مظفری با نام از وقتی رفتی
 آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب مظفری با نام از وقتی رفتی ( ورژن پیانو ) با دو کیفیت
 

شهاب مظفری - از وقتی رفتیموسیقی آرام بخش
نرم افزار چهره سازی
موسیقی آرام بخش
نرم افزار چهره سازی
موسیقی آرام بخش
 

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و زیبای حامی با نام وارث پاکی

آهنگ جدید و بسیار زیبای حامی با نام وارث پاکی با دو کیفیت

آهنگ وارث پاکی از حامی

دانلود این آهنگ زیبا در ادامه مطلب


ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 101
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
 

آهنگ جديد و فوق العاده زيباي سياوش قميشي با نام الكي با 3كيفيت متفاوت ...

 



 

آهنگ با کیفیت MP3 128

الکی


آهنگ با کیفیت OGG 64

الکی


آهنگ با کیفیت WMA 32

الکی


 


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 118
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلودآهنگ جدید و بسیار زیبای نریمان به نام به حد کافی
آهنگ جدید و بسیار زیبای نریمان به نام به حد کافی با دو كیفیت

آهنگ به حد کافی از نریمان

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دو آهنگ جدید و بسیار زیبای افشین سیاهپوش با نام های منو دوست داشت و کاریش نمیشه کرد با دو کیفیت

دو آهنگ جدید و بسیار زیبای افشین سیاهپوش با دو کیفیت



دانلود این دو آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب


ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 118
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای احسان حق شناس به نام به تو مدیونم

آهنگ جدید و بسیار زیبای احسان حق شناس به نام به تو مدیونم با دو کیفیت

احسان حق شناس

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
اجرای زنده و با گیتار آهنگ بلای جون با صدای مسعود سعیدی

آهنگ بلای جون از مسعود سعیدی

دانلود این اجرای بسیار زیبا در ادامه مطلب
ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 176
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
اجرای زنده و بسیار زیبای آهنگ زخم زبون با صدای محسن چاوشی

( این ورژن مریوط به تمرین , برای اجرای کنسرت می باشد )

آهنگ زخم زبون از محسن چاوشی

دانلود این اجرای بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلودآهنگ جدید و فوق العاده زیبای مرتضی پاشایی به نام گریه كن
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مرتضی پاشایی به نام گریه كن با دو كیفیت

( ترانه : مهرزاد امیرخانی / آهنگ و تنظیم : مرتضی پاشایی )

آهنگ گریه کن از مرتضی پاشایی

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا

دانلود آهنگ جديد و فوق العاده زيبای امين فياض به نام دووم بيار

آهنگ جديد و فوق العاده زيبای امين فياض به نام دووم بيار

(دانلود از 6 لینک جداگانه با 3 کیفیت متفاوت)

برای دانلود به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مهدی احمدوند به نام تنهام نزار با دو کیفیت

( آهنگ و تنظیم : مهدی احمدوند )



دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا

منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و زیبای مرتضی جلیلی و حمید نیک به نام دل من
آهنگ جدید و زیبای مرتضی جلیلی و حمید نیک به نام دل من با دو كیفیت

مرتضی جلیلی

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 115
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
آهنگ جدید و بسیار زیبای رضا دهقان با نام حضور ... با 2 کیفیت

( تنظیم : سعید زمانی , شعر : سهیل محمودی , ملودی : رضا دهقان )

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب



ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 93
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود  آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب مظفری با نام از وقتی رفتی
 آهنگ جدید و بسیار زیبای شهاب مظفری با نام از وقتی رفتی ( ورژن پیانو ) با دو کیفیت
 

شهاب مظفری - از وقتی رفتیموسیقی آرام بخش
نرم افزار چهره سازی
موسیقی آرام بخش
نرم افزار چهره سازی
موسیقی آرام بخش
 

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 79
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
آهنگ جدید و فوق العاده زیبا محمد اصفهانی به نام سفر (ورژن پیانو) با دو کیفیت

آهنگ سفر از محمد اصفهانی

دانلود این آهنگ بسیار زیبا در ادامه مطلب

ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و زیبای حامی با نام وارث پاکی

آهنگ جدید و بسیار زیبای حامی با نام وارث پاکی با دو کیفیت

آهنگ وارث پاکی از حامی

دانلود این آهنگ زیبا در ادامه مطلب


ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
دانلود آهنگ جدید و زیبای مهدی مقدم به نام باورم نمیشه

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای مهدی مقدم با نام باورم نمیشه با دو كیفیت

96771543184173773140 آهنگ جديد و زيبای مهدی مقدم به نام باورم نميشه 90

جهت دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید …

(پیشنهاد میکنم حتمآ دانلود نمایید)


ادامه مطلب


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 133
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سهراب امپراطور دخترا
 

آهنگ جديد و فوق العاده زيباي سياوش قميشي با نام الكي با 3كيفيت متفاوت ...

 



 

آهنگ با کیفیت MP3 128

الکی


آهنگ با کیفیت OGG 64

الکی


آهنگ با کیفیت WMA 32

الکی


 


منبع : http://bia2model.rozblog.com]]>

:: بازدید از این مطلب : 122
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد